JoomFish language selector

دومینیکنها در ایرن

 

 

 

دومینیکن ها در ایران

Dominic

اولین دومینیکن ها در ایران

        HulaguKhan٢٥ سال پس از مرگ حضرت دومینیک در سال ١٢٤٦ برای اولین بار دومینیکن ها وارد ایران (شمال غربی ایران امروز) شدند. در ابتدا آنها به عنوان سفیرانی از جانب پاپ به دربار مغول رفتند.
در سال ١٢٥٤ ما شاهد حضور تعدادی دومینیکن در این منطقه هستیم که یکی از این افراد دوستی نزدیکی با حضرت دومینیک داشته است. تا سال١٣٢٠نیز چند دیر دیگر تاسیس شده است.

 

----------------------------------------------------------------------------

مسافران در جاده ابریشم

mauoluemحمله چنگیز خان مغول به شمال ایران باعث ویرانی این ناحیه شده بود. وارثان او بزرگراه دوران باستان"جاده ی ابریشم" را بازسازی کرده وباری دیگر امکان سفر بین اروپاوشرق را مهیاکردند. جاده ابریشم در شمال ایران امروزی قرار داشت و ایلخانان، نوادگاه چنگیز در سال ١٣١٨سلطانیه را که در این ناحیه بود پایتخت جدید قلمروی خود قرار دادند. در سلطانیه ومناطق اطرافش بود که اولین دیرهای دومینیکن بنیاد نهاده شد.

SilkRoad-farsi-webاولین اعضای گروه دومینیکن در ایران تعدادی از اعضای گروه راهبان مسافرهستند. این گروه بخشی از انجمن دومینیکن ها بوده که در سال ١٣٠٤ پایه گذاری شده و اعضایش دومینیکن هایی از کشورهای مختلف بودند.
بخش عمده ای از کاردومینیکن ها در جهت برگرداندن مسیحیان ارامنه ی آن منطقه به اتحاد با کلیسای کاتولیک بود.

 

 

 

 

Irandoms1-farsi-web

دیرهای دومینیکن در ایران

 

حوزه ی اسقف اعظم کلیسای لاتین سلطانیه

Soltaniye-color-farsi-webشهر سلطانیه با اسقف های دومینیکن خود پایتخت استانی جدید از کلیسای لاتین شد. استان سلطانیه منطقه ی وسیعی (استانبول تا جنوب هند) را تحت پوشش خود قرار داد. دومینیکنی به نام فرانسیس پروجا، اولین اسقف اعظم سلطانیه بود وشش اسقف دیگر نیز که همگی دومینیکن بودند تحت پوشش این اسقف نشین قرارداشتند.

 

  

حوزه ی اسقف اعظم عمر کوتاهی داشت که با حمله ی تیمور لنگ در سال ١٣٨٠ به پایان رسید و تا سال ١٦٣٢ (کلیسای لاتین اصفهان) ایران کلیسای اسقف نشین لاتین نداشت. انجمن دومینیک ها تقریبا دراین تهاجم ناپدید شد. به نظر می رسید که این پایان حضور دومینیکن ها در منطقه باشد. اما از سمت دومینیکن های ارامنه کمکی غیر منتظره درجهت تداوم این فرقه فرا رسید.

 

 

 

 

 

-----------------------------------------------------------------------

دومینیکن های ارامنه

Fratres Unitores
یا
راهبان وحدت آورنده ،

Armenian Dominicans cover

 

در اوایل قرن چهاردهم تعدادی از راهبان ارمنی به کلیسای کاتولیک پیوستند و خود را به شکل گروهی درآوردند، که زندگیشان بر اساس قوانین دومینیکن ها و تحت مراقبت یک قانون گذار می گذشت. حال اینان کار رسالتی برادران خود را به عهده گرفتند. آنها در ایران به مدت دو و نیم قرن در خدمت کلیسا بودند.

 

 

 

 

 

 

 

دیرهای دومینیکن در شمال غربی ایران،Early-convents-farsi-2web
و تاریخ پایه گذاریشان

تاریخچه ی برادران وحدت آورنده

در حدود سال ١٣٢٨ تعدادی از راهبان ارامنه برای گفتگو با اسقف مراغه به سرزمین پارس آمدند. آنها ازصومعه ی نخجوان که درنزدیکی مرز شمالی ایران واقع است سفر کردند (نگاه کنید به نقشه بالا). پس از چند سال مطالعه و گفتگو، صومعه آنها و تعدادی دیگربا کلیسای کاتولیک متحد شدند. همچنین آنها تمایل خود را برای پیوستن به دومینیکن ها ابراز داشتند. در ابتدا تمامی اعضا به طور کامل دومینیکن نبودند ولی از مراسم و قوانین دومینیکن ها استفاده کردند (به جز قوانین پرهیز دائمی و فقر کامل). قبای ایشان مانند قبای برادران یاری دهنده دومینیکن ها تونیک سفید با ردای سیاه کلاه داربود. آنها در سال ١٣٥٦به طور کامل به انجمن دومینیکن پیوستند. برادران وحدت آورنده در ارمنستان، ایران، گرجستان و کریمه صومعه داشتند بر اساس گزارش ها در یک دوره زمانی تعداد آنها به ٧٠٠نفر رسیده و در٥٠صومعه زندگی می کردند.izmir-2 آنها در سال ١٥٨٣ به استان دومینیکن نخجوان تبدیل شدند. آخرین آنها در سال ١٨١٣ در ازمیر(ترکیه) درگذشت.

 


بیانیه بنیادین برادران اتحاد آورنده
" دومینیکن ها بنیانگذاران ما هستند، و همه چیزتحت نظر و بر اساس تصمیم آنها باید انجام شود. باید یکی از آنها در هر یک از خانه های ما حضور داشته باشد ، وی از جایگاه بالایی برخورداراست زیرا ایشان حکم پدران ما را دارند."

 

-------------------------------------------------------------------------------------------------------

دیر دومینیکن در اصفهان ١٦٥٧

یکی از اولین تصاویری که میدان اصلی اصفهان را با برخی از
کاخ ها و مساجدی که توسط شاه عباس در قرن ١٧ ساخته شده است نمایش می دهد.

در پایان قرن ١٦ ، شاه عباس اصفهان را پایتخت جدید ایران ساخت. او برای ساخت مرکزباشکوه شهر و پایتختی با جمعی ازاستادکاران، دست به کار بی رحمانه ای زد و مسیحیان ارامنه را که اغلب استادکاران وصنعتگرانی ماهر بودند از جلفی نخجوان به حومه ی اصفهان یعنی شهرستانی مسیحی که جلفا نامیدش منتقل ساخت.
شاه عباس به تعدادی از راهبان اروپایی اجازه ساخت چند کلیسا را در منطقه ی مسیحی نشین داد. در سال ١٦٥٧ دومینیکن های ایتالیایی به کمک برادران دومینیکن ارمنی خود پایگاهی جدید در جلفای اصفهان برپا ساختند. کلیسا و دیردر سال ١٦٨١به حضرت مریم بانوی رزاری(تسبیح)تقدیم گردید. این کلیسا در سال ١٧٠٥ بازسازی شد و توسعه پیدا کرد.
در آن دوران کلیساهای زیادی ساخته شد ، که تا به امروز١٣کلیسا پابرجاست.

کلیسای "حضرت مریم بانوی رزاری"

دومینیکن ها کلیسای خود را به حضرت مریم، مادر عیسی مسیح اهدا کردند. این کلیسا "حضرت مریم بانوی رزاری" نامیده شد. دلیل نام گذاری این کلیسا به رزاری اشاره است به دعای قدیمی دومینیکن ها (تسبیح حضرت مریم).

رزاری "تسبیح حضرت مریم" چیست؟
به طور خلاصه، رزاری یا تسبیح وسیله ای است که ما از آن برای خواندن یک سری دعا در حین تعمق بر زندگی عیسی و مریم استفاده می کنیم . دعاها با کمک مهره های رزاری (شبیه به تسبیح) گفته می شود . کل ذکر خوانی"انجیلی کوچک"است ، یعنی جایی که بر رازهای اساسی ایمانمان به همراه تکرار دعاها تعمق می کنیم. در قرن ١٥ دومینیکن ها، بزرگترین مروج این نوع از دعا بودند که به دعای روزانه ی بسیاری از خانواده ها و افراد در سراسر جهان تبدیل شد. این امر معنوی عظیم را دومینیکن ها در سال ١٦٥٧ به اصفهان آوردند.

بخشی از تصویر چاپ شده از اصفهان در سال ١٧٣٧از سفرهای دی برون ، گنبد کلیسای دومینیکن ها را در دوردست در پس درختان نمایش می دهد.(کلیسا با شماره 5 علامت گذاری شده است.)

تصور بر این بود که دیراصفهان ، خانه ای برای آموزش دومینیک های ارمنی خواهد بود. اما در طول قرن ١٨، دومینیکن های ارمنی تقریبا به طور کامل از بین رفتند.جز شش نفراز هفتاد عضوش همگی کشته شدند و یا به عنوان برده به فروش رسیدند. بدین ترتیب خانه ی اصفهان محلی کوچک و جدا افتاده باقی ماند.

در ١٧٢٢ اصفهان مورد تاخت و تاز افغان ها قرار گرفت. نادر شاه پایتخت را به مشهد منتقل کرد، و اصفهان تقریبا بدون دفاع باقی ماند و بدین صورت این شهر به طور فزاینده ای مورد هجوم قبایل غارتگر بود. در طی این سال ها تعدادی از دومینیکن ها باقی ماندند. گفته می شود که ایشان به دستور نادر شاه روی ترجمه ای جدید از کتاب مقدس به زبان فارسی کار می کردند. اما با پایان گرفتن قرن هجدهم گروه کوچکی که از کاتولیک ها باقی مانده بود نیز بخش ارمنی نشین جلفا را ترک کردند. در نهایت آخرین دومینیکن نیز خانه را ترک گفته و کلیسا تحت مراقبت چند کاتولیک ارمنی قرار گرفت.
یک قرن بعد در سال ١٩٠٣ لازاریست های فرانسوی مسئولیت کلیسا را به عهده گرفتند و مدرسه ای در نزدیکی آن ساختند. آنها نیز پس از طی یک قرن در اصفهان کلیسای بانوی رزاری را ترک گفته و مسئولیت مراقبت از کلیسا بار دیگر به عهده ی گروهی کوچک ازکاتولیک های ارمنی سپرده شد.

در نهایت بسیاری ازاین جمع به تهران، مکانی که کلیسای جدید در آن ساخته می شد نقل مکان کردند. کلیسای "حضرت مریم بانوی رزاری" دراصفهان دچار صدمات جدی شده بود اما خوشبختانه حالا تحت مرمت قرار گرفته است. این بنا در حال حاضر پس ازبازسازی رواقهای کناری آن ساختمانی استوارمی باشد. دکوراسیون داخلی کلیسا هنوز تکمیل نشده است.

کلیسای حضرت مریم بانوی رزاری قبل از مرمت

کلیسا در حال بازسازی

اسقف نشین کلیسای لاتین اصفهان

اولین اسقف نشین کلیسای کاتولیک رومی در شهر سلطانیه در سال ١٣١٨ تاسیس شد.در سال ١٦٣٢اصفهان شاهد تاسیس دوباره ی قلمروی مذهبی اسقف اعظم کلیسای لاتین بود.عنوان اسقف نشین کلیسای کاتولیک لاتین تا به امروز اسقف لاتین اصفهان می باشد.

اسقف دومینیکن بارناباس فیدلی
اوسرپرستی اسقف نشین را از سال ١١٧١تا ١٧٣٢به عهده داشت، او در ابتدا به عنوان نایب پاپ و پس از آن به عنوان اسقف اصفهان مشغول به کار شد.
(تولد ١٦٦٣ میلان، فوت ١٧٣٢ شیراز)
پرتره ی اسقف فیدلی در صومعه سانتا سابینا، رم
1

--------------------------------------------------------------------------------------------------

مهر دیر دومنیکن در شیراز

خانه ی شیراز ١٩٣٣

دروازه ی ورودی به شیراز در آغاز قرن بیستم

در سال ١٩٣٣ استان انگلیسی دومینیکن ها خانه ای را در شهر شیراز، جنوب ایران گشودند.
پدردومینیک بلنکو و پدر سیپرین رایس خانه ای را در خیابان شاهپور در مرکز شهر اجاره کردند. در خانه کلیسایی کوچک وجود داشت.آنها پس ازگذشت چند ماه مراسم قربانی مقدس را به زبان فارسی اجرا نموده و کتاب کوچک دعایی نیز به زبان فارسی منتشر کردند. گرچه این ماموریت در مدت زمان کوتاهی به پایان رسید، اما کار آنها برای آینده الهام بخش بود. سالها بعد، پدر سیپرین رایس کتابی کوچک اما بسیار تحسین برانگیز، به نام "صوفیان ایرانی" را منتشر کرد.

مقاله ای درباره ی تصوف اثری از ،
پدر سیپرین رایس :
http://www.khamush.com/sufism/persian_sufism.htm

خیابان شاهپور، شیراز امروز

--------------------------------------------------------------------------------------------------

تهران – خانه ی رزاری

در سال ١٩٦٢ واتیکان از انجمن دومینیکن ها درخواست کرد که باری دیگر به ایران بروند. استان دومینیکن های ایرلند پذیرفت که دیری از برادران را در ایران تاسیس کند. پدر ویلیام باردن (شخصی که بعدها اسقف اعظم شد) اولین فردی بود که وارد ایران شد. دیری نپایید که پدرهیو برنن نیز به او پیوست. آنها خانه ای نزدیک دانشگاه تهران در خیابان پروفسور براون اجاره کردند، و مانند خانه ی سابق در اصفهان این خانه را به حضرت مریم بانوی رزاری اهدا نمودند و نامش را خانه ی رزاری نهادند.

"خانه رزاری."
خیابان پروفسور براون پلاک٤

بازدید رئیس انجمن دومینیکن ها از خانه ی رزاری در تهران
از چپ به راست پدرها هیو برنان، هیلاری کارپنتر( دستیاررئیس انجمن دومینیکن ها)، سرژ دی بورکی(استاد معروف دومینیکن ها) ، انستو فرناندز(رئیس انجمن دومینیکن ها)و ویلیام باردن.

پدر هیو برنان و پدر ویلیام باردن در خانه ی رزاری

کار ساخت کلیسای حضرت ابراهیم در خیابان جمالزاده خیلی زود آغاز شد.

ساختمان کلیسای حضرت ابراهیم

دیر وکلیسای جدید حضرت ابراهیم در حال ساخت

در بیست وسوم می ١٩٦٦خانه جدید دومینیکن ها و کلیسای حضرت ابراهیم درتهران خیابان جمالزاده شمالی افتتاح شد.

یکی ازاولین عکس های گرفته شده از کلیسای حضرت ابراهیم، زمانی کوتاه پس از تکمیلphoto

پلاکی در داخل کلیسا اعانات سخاوتمندانه ی قابل توجهی را که برای احداث کلیسا و دیر توسط مردم ایرلندی از انجمن حضرت مارتین از استان دومینیکن های ایرلند به ریاست استانی پدر لوییس کافی پرداخت شده را ثبت کرده است.

از حضرت مارتین از پرو به عنوان دوست فقرا یاد می شود.بسیاری از مردم ایرلند در زمان نیاز و اضطراب به سوی حضرت مارتین دعا می کنند . انجمن حضرت مارتین عمده بودجه ی لازم برای ساخت کلیسا را تامین کرد. مجسمه ای از حضرت مارتین بر دیوار انتهای راهرویی که به ورودی کلیسا ختم می شود قرار گرفته است.

این کلیسا به ابراهیم، پاتریارخ مقدس عهد عتیق اختصاص داده شده است. چنین اختصاصی غیر معمول، اما ناشناخته نیست.حضرت ابراهیم حامی بسیاری از کلیساهای شرق بوده و همچنین پدر ایمانداران سه دین بزرگ :اسلام، یهودیت و مسیحیت است. این عنوان انتخابی به عمد بوده، با این هدف که نشان دهنده ی تمایل به وجود محلی برای احترام گذاشتن، برخورد و گفتگوی این سنت ها با یکدیگر باشد .
پس ار آن دومینیکن ها به نیاز دیگری نیز پاسخ دادند.. در طی سال ها تعداد کاتولیک های انگلیسی زبان در ایران به طور قابل ملاحظه ای رشد کرده بود. آنها به دنبال کلیسا با مراسمی به زبان انگلیسی و همینطور دیدار با مسیحیان انگلیسی زبان بودند. بنابراین حضرت ابراهیم تبدیل به جامعه ای زنده برای کاتولیک های انگلیسی زبان شد. این بخش کلیسایی "حضرت مریم بانوی رزاری" نامیده شد، که نامش از کلیسای قدیمی دومینیکن ها در اصفهان گرفته شد.

فضای داخلی کلیسای حضرت ابراهیم

این کلیسا در سال١٩٦٦ در دوره ی شورای دوم واتیکان ساخته شده و فضای داخلی آن نشان دهنده ی کشف دوباره ی غنای آیین نامه ی کلیسایی است. طراحان همچنین امیدوار بودند ساختاری پدید آورند که با اماکن مقدسه ی ایران هماهنگی داشته باشد.
اولین چیزی که توجه ما را به خود جلب میکند سادگی ساختمان است. سادگی به همراهی نور غیر مستقیمی که د رفضاست، مکانی آرام و محلی برای پرستش مهیا می کند.
نوری از بالا به محراب می تابد که توجه را به آن معطوف سازد. قربانگاه تخته سنگی ساده است که کشیش در پشت آن رو به مردم می ایستد که جایی برای نان مقدس و همچنین قربانگاه عیسی مسح است.
ستون های قربانگاه به رنگ آبی است، رنگی که با اماکن مقدس در ایران در هم آمیخته است.
مبلمان چوبی که در اطراف قربانگاه قرار دارد طرحی منحصر به فرد داشته و برای این کلیسا ساخته شده است. جایگاه قرائت و صندلی کشیش برگزار کننده در آیین سپاسگذاری به ما یادآوری می کند که نه فقط از قربانی مقدسی که از قربانگاه می رسد بلکه از جایگاه قرائت کتاب مقدس و موعظه نیز تغذیه می شویم.

نزدیک در ورودی حوضچه ی غسل تعمید وجود دارد. این حوض با کاشی های سرامیکی آبی رنگ پوشانده شده است. نوری که از پنجره ی تعبیه شده در سقف به حوض می تابد یادآور نور مسیح است که به ما در غسل تعمید می رسد.

در داخل کلیسا در سمت راست ، مکان مقدس آیکون "بانوی ما" اثر ولادیمیر قرار دارد، که کنجی آرام برای دعای شخصی است.

دومینیکن های کلیسا در دهه ی ٧٠ میلادی

اسقف باردن در حال اجرای مراسم به همراه پدر ردموند فیتسموریس

از چپ به راست : ایگناتسیوس کندن،اسقف باردن،هیو برنان، آمبروز او فرل.

از چپ به راست : آگوستین ولکنبورگ، توماس فلین،اسقف باردن، هیو برنان، پل لوئلار.